کتاب کودک در یک فرایند خلاق فراوری می گردد و با باید و نباید جور در نمی آید
به گزارش مجله سی نوا، به گزارش خبرنگاران ، نشست استاندارد های نشر کتاب کودک (باید ها و نباید ها) از سلسله نشست های دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران چهارشنبه (6 بهمن ماه) با حضور احمد شاکری، سید رضا کروبی، علی محمد پور، مریم جلالی و معصومه انصاریان در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار گردید.
احمد شاکری در ابتدا این نشست گفت: سوالی که برایم پیش آمده این است که آینده نشر مان در حوزه های مختلف چه اتفاقی قرار است برایش رخ بدهد؟ آیا قرار است وارد چرخه بین المللی نشر با قواعد و قوانین خود بشویم یا دوباره با همان قواعدی که خودمان به آن ها پایبندیم وارد بازار نشر بین المللی می شویم. یکی از مفاهیمی که در بحث آینده نشر معمولا مطرح می گردد نسبت میان ادبیات ملی و ادبیات دنیای است؛ به این معنا که چطور ادبیات ملی به عنوان پنجره ای برای ورود به ادبیات کشور های دیگر می تواند این جهت را فراهم کند تا آن مفهومی که از ادبیات در نظریه گوته بوده را بتواند برآورده کند.
وی افزود: یکی از مصادیق مهم هر کشور ادبیات کودک آن کشور است و برای اینکه بتواند در ادبیات دنیای نقش خود را ایفا نماید، لاجرم احتیاج به استانداردها و زبان مورد نظر خودش دارد؛ اینکه ما بتوانیم در مرحله پیش از فراوری یک اثر و مرحله پس از فراوری یک اثر چه جهتی را طی کنیم و با چه معیار و قوانینی پیش برویم. یکی از بحث هایی که معمولا در مرحله پیش فراوری می گردد، این است که عنوان استاندارد سازی چه قرارداد هایی میان یک نویسنده و ناشر اثر است؛ یعنی شیوه تعاملات میان پدیدآور و ناشر چگونه است؟ آیا ما قرارداد های یکسانی برای اینکه تعاملات خودمان را کانالیزه کنیم داریم؟ یعنی جهتی داریم که تعاملات ما را تعیین کند؟ به نظرم قرارداد تعیینی بین ناشر و نویسنده، تصویرگر و دیگر عوامل وجود ندارد و یکی از مراحل استانداردسازی این است که در کشور های دیگر به واسطه تعریف این تعاملات پیش آمده که از مسائل و اختلافاتی که قرار است بین این قشر ها به وجود بیاید، جلوگیری می نماید. استانداردسازی از اینجا آغاز می گردد تا مرحله فراوری اثر که ما چه قواعدی را به واسطه اینکه ناشر سعی می نماید آیین نامه ی خود اعلام کند تا زمان توزیع و نمایش و نقد کتاب. در این میان توجه به علاقه خواننده بسیار مهم است یعنی چطور ذائقه مخاطب را پیش بینی بکنیم.
انتظار مان از ناشر ها را بالا بردیممریم جلالی در ادامه این نشست گفت: اساسا هر متنی که فراوری می گردد خود در مرکز واقع شده است و دو رکن اساسی دیگر دارد که یکی نویسنده و دیگری خواننده است. این تئوری ابتدا از نظریه پردازی به نام چتمن گفته شد که می گفت یک نویسنده جدی داریم و یک خواننده جدی و یک متن، در بین این ها نیز هر آنچه که قرار می گیرد مخاطبان ضمنی است.
وی افزود: مخاطبان ضمنی حتی می تواند خود نویسنده نیز باشد؛ چراکه وقتی اثرش را خلق می نماید یک جایی اختیار را می دهد به دست آن کسی که در متن است و با آن ارتباط برقرار نموده است. اگر در حوزه کودک نتوانستیم زیاد پیروز باشیم باید چند مورد را در نظر بگیریم که این ها نیز جز مخاطبان ضمنی قرار می گیرند. مثلا بنگاه های ادبی چقدر فعالیت شان سنجیده شده و عملکردشان جدی گرفته شده است؛ چه سازو کاری اجرا شده تا نویسندگان خوب مان در دنیا مطرح شوند و مهم تر از همه این اتفاقات را به گردن ناشر می اندازیم. فکر می کنیم کسی که ناشر شد باید بازار را در دست بگیر؛د نمی گویم نباید این کار را نکند؛ اما انتظار مان از ناشر ها را بالا بردیم. این توزیع کار باعث می گردد که اگر محدوده کار یک ناشر محدود تر گردد، هم عمیق تر عمل می نماید و هم حجم وسیعی از کارها به دست یک نفر نمی افتد و به همین دلیل خروجی که از ناشران می بینیم خروجی چندان خوب و عمیقی نیست.
در ادامه نشست معصومه انصاریان پشت تریبون آمد و گفت: اهداف کسانی که دغدغه استاندارد سازی کتاب کودک را دارند، خیلی خوب است؛ اینکه ما بخواهیم کتاب کودک ارتقا پیدا کند؛ اینکه بخواهیم جلوگیری کنیم از چاپ و نشر کتاب های ضعیف و بی خواننده. من نیز با این حرکت موافقم؛ اما اطمینان دارم که با نظارت و اعمال باید ها و نباید ها کتب کودک ارتقا پیدا نمی نماید. استانداردسازی کتاب کودک یک ماهیت پارادوکسی دارد و تناقض نما است. استانداردسازی ماهیتش نظارتی و کنترلی است، درحالی که کتاب کودک در یک فرایند خلاق فراوری می گردد و یک فرایند ذوقی است و احتیاجمند آزادی و رهایی است و با باید و نباید جور در نمی آید.
وی افزود: باید ها و نباید ها کارش محدود کردن و کنترل کردن است این حرف ها را بعد از 32 سال کار در کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان می گویم؛ یعنی براساس تجربه حرف می زنم. نویسنده دل خوشی از ممیزی ندارد و این واقعیتی است که نه می گردد نادیده اش گرفت و نه می گردد کم اهمیت تلقی اش کرد و هر نامی روی این باید ها و نباید ها بگذاریم ماهیت آن را عوض نمی نماید. به نظرم فرقی نمی نماید که این بایدها و نباید ها به وسیله چه نهادی اجرا می گردد؛ اگر از کارشناسان برای تدبیر موازین استفاده گردد سطح کار قطعا موجه تر خواهد شد و با موازین علمی تر و کارشناسی تر روبه رو می شویم؛ اما اصل و جوهره اصلی آن بالا دستی و نظارتی است و با آزادی و استقلال نویسنده تناقض دارد.
این کارشناس ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به راه های حضور در بازار دنیای نشر گفت: اگر می خواهیم در بازار دنیای عرض اندام کنیم و سطح کتاب های کودک را بالا ببریم و کتاب هایی منتشر گردد که قابلیت ترجمه داشته باشد، باید از نهاد های حامی کتاب حمایت کنیم و به جای رویکرد نظارتی، رویکرد حمایتی را انتخاب کنیم و از نهاد هایی که به ترویج و توسعه کتاب می پردازند، حمایت کنیم.
فضای مناسب و امنی برای بچه ها مان نیست
سخنران بعدی این نشست علی محمد پور بود که درباره بحث استانداردسازی گفت: بحث استاندارد سازی در حوزه دیجیتال هنوز فرایند رشد خود را طی ننموده است و یک خدمات و سرویس جدیدی در حوزه کتاب کودک است و در ایران نیز هنوز ادبیاتش در بین ناشرین شکل نگرفته است، چه برسد به مخاطبان. در دنیای بیرون حوزه دیجیتال، کودک جایگاه خود را پیدا نموده است، همانطور که کتاب بزرگسال در حوزه نشر الکترونیک جایگاه خود را پیدا نموده است و در کشوری مثل آمریکا حدود یک سوم از فراوریاتشان مربوط به حوزه کودک است و کتاب هایی که در حوزه بزرگسال در نشر الکترونیک در این کشور ها منتشر شده اند، طبیعتا بیشتر از حوزه کودک و نوجوان است. مثلا در کشور های دیگر برنامه ای به نام اِپیک وجود دارد که در آن بچه ها کتاب های مورد علاقه شان را در اختیار هم قرار می دهند و کتاب هایی معرفی می گردد که بچه ها براساس علاقه شان آن ها را مطالعه می نمایند و در آنجا می توانند با بچه های کتابخوان دیگر تعامل نمایند و معلم حتی در آن می تواند آزمون کتابی بگیرد و بچه ها برداشت های خود را ارائه دهند. استفاده از کتاب در این بستر هم مقرون به صرفه تر و هم قدرتمند تر است و هر نوع دسترسی به مخاطبش می دهد.
وی افزود: در خیلی از پلتفرم هایی که در خارج از کشور ساخته شده، مربیان، معلمان و والدین می آیند و ارزشگذاری انجام می دهند و این مخاطب است که تصمیم می گیرد با چه سبک و امتیازی انتخاب کند. یعنی این بخش نظارتی آمده روی نظرات کاربران و مربیان و هر زمانی که ما نظارت را به دست نهاد های دولتی داده ایم، غیر از اعمال نظر سلیقه ای و ایدئولوژیک بهره دیگری از آن ها نبردیم. اگر می خواهیم مخاطب های کتابخوان بیشتری داشته باشیم باید ظرفیت های فناورانه بیشتری را اعمال کنیم و هنوز زیرساخت های این موضوع وجود ندارد و بستر های امن برای این مسئله نداریم. برای مثال فضای مجازی فضای مناسب و امنی برای بچه ها مان نیست.
سید رضا کروبی در ادامه این نشست با توجه به موضوع مورد بحث گفت: استاندارد در واقع معیار های کیفی پذیرفته و توافق شده برای رسیدن به کمیت و کیفیت مناسب است؛ البته استاندارد هم نام و هم صفت است؛ اگر می گوییم یک چیزی با کیفیت است منظورمان از جهت مثبت آن است؛ اما نکته دیگر این است که برای محتوا هیچ گونه استانداردی قابل تعریف نیست.
وی در انتها گفت: کتاب های تالیفی مان به نسبت کتاب هایی که در اروپا با تیراژ های بالا منتشر می گردد، مثل مسابقه یک تیم محلی با یک تیم کلاس دنیای است. یعنی محله ماست با یک تیم دنیای که به اصطلاح این بار را باید ناشر به دوش بکشد تا کتاب های با کیفیت بومی درست گردد و درحال حاضر با مسئله ای روبه رو هستیم که کتاب های ترجمه در حوزه کودک از تالیف پیشی گرفته است؛ چراکه نگاه نظارتی وجود دارد. مثلا می گویند زامبی ترویج خشونت می نماید و ... پس به همین دلیل استانداردسازی با اینگونه عمل کردن جواب نمی دهد و موثر نخواهد بود.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران