سم لیک؛ نویسنده ای در پی خلق ارزش در بازی ها (بازی سازان سرشناس) - مجله سی نوا

گذشت دوران کودکی با کنجکاوی

لیک در سال 1970 به جهان آمد. او در سال 1995 برای تحصیل در ادبیات انگلیسی به دانشگاه هلسینکی مراجعه کرد. او در خاطرات خود می گوید به این علت که یادگیری زبان انگلیسی برای فعالیت بهتر در صنعت یک مزیت محسوب می شده، به این رشته وارد شده است. او به وسیله دوست دیرینه خود پتری جارویلیتو (Petri Järvilehto)، یکی از اعضای اولیه استودیوی رمدی اینترتینمنت (Remedy Entertainment)، با بازی های ویدیویی آشنا شد. رمدی در آن موقع در حال توسعه اولین بازی خود با نام Death Rally بود و برای بازی به متن منو احتیاج داشت و جارویلیتو از لیک درخواست یاری کند. لیک این پیشنهاد را پذیرفت و از آن موقع تا به امروز با رمدی مانده و به یکی از اعضای اصلی آن تبدیل شده است.

سم لیک در رابطه با اینکه از کودکی رویای نویسندگی داشته می گوید که همواره دوست داشته که رویاپردازی کند و داستان بنویسد. او خاطرنشان نموده که زمانی که حدودا 12 ساله بوده، ارباب حلقه ها را پیدا نموده و عاشق آن شده است. با این حال عشق او به چنین آثاری تنها چیزی نبود که سم لیک را برانگیخت تا در مسیر داستان سرایی در بازی های ویدیویی گام بردارد چرا که او بعلاوه یک گیمر بود و و جذب داستان بازی ها می شد. البته در آن موقع چندان بازی ها از نظر بصری نیز چیزی برای ارائه نداشتند.

مکس پین

تعداد کمی در صنعت بازی مانند سم لیک شایسته مقام حرفه ای هستند، با این حال او معمولا با او به عنوان بزرگان صنعت رفتار نمی گردد. یاری هایی که لیک به رشد رسانه بازی های ویدیویی نموده، آنگونه که باید مهم شمرده نمی شوند، زیرا رمدی چندان مشهور نشد. لیک با کار خود روی مکس پین (Max Payne) راه را برای طراحی بازی های متمرکز بر روایت هموار کرد. مکس پین با تحسین منتقدان روبرو شد و بسیاری اتمسفر و داستان آن را تحسین کردند. لیک نقش های مختلفی را در توسعه مکس پین ایفا کرد. او داستان بازی را نوشت و به طراحی مراحل یاری کرد. از طرفی به علت بودجه نه چندان بالای بازی، رمدی نتوانست صداپیشه و بازیگر برای بازی استخدام کند.

در نتیجه، لیک به همراه دیگر برنامه نویسان، هنرمندان و کارکنان رمدی نقش های بازی را ایفا کردند. لیک به عنوان مدل شخصیت اصلی بازی انتخاب شد و او حتی مادرش را مجبور کرد تا آنتاگونیست اصلی بازی را به تصویر بکشد و پدرش را برای یکی دیگر از نقش ها انتخاب کرد. لیک در این میان فرصتی برای ثبت نام در آموزشگاه تئاتر فنلاند برای یادگیری فیلمنامه نویسی پیدا کرد و در آنجا در این زمینه پیشرفت کرد. جالب است بدانید که مکس پین در ابتدا قرار بود با عنوان عدالت تاریک عرضه شده و در آینده ای دیستوپیایی اتفاق بیفتد. با این حال لیک تصمیم گرفت که مکس پین را به یک داستان واقعی امروزی تبدیل کند.

با پیشرفت پروژه، پتری ایده سکانس های اسلوموشن فیلم های اکشن جان وو را مطرح نمود. این ایده بدیع بود و در نهایت به قابلیت بولت تایم انجامید که یکی از مهم ترین المان های سری مکس پین است. لیک بعلاوه از فیلم هایی مانند مظنونین همیشگی، باشگاه مبارزه، هفت و بزرگراه گمشده به عنوان منابع اصلی الهام بخش مکس پین نام برده است.

جدایی با مکس پین، فرزند سم لیک، کار آسانی نبود. رمدی قراردادی برای فروش کامل حقوق این آی پی راک استار بسته بود، به شرط اینکه بازی دوم را این استودیو بسازد و راک استار تنها در نقش ناشر ظاهر گردد. بودجه افزایش یافته Max Payne 2: The Fall of Max Payne به این معنی بود که لیک می توانست بیشتر به نوشتن بپردازد. جالب است بدانید که داستان در نهایت چهار برابر طولانی تر از بعضی فیلمنامه های فیلم ها بود. افزایش بودجه بعلاوه به تیم اجازه داد تا بازیگران حرفه ای را برای مدل سازی استخدام کند و لیک متعاقبا با تیموتی گیبز جایگزین شد.

بازی عرضه شد و مطابق انتظار فوق العاده عمل کرد و بسیاری از منتقدان و بازیکنان داستان و لحظات اکشن بازی را تحسین کردند. حال مکس پین دیگر به راک استار واگذار شده بود. هرچند سم لیک علاقه داشت تا خود این سری را ادامه دهد اما اظهار دارد که حاضر نبوده امنیت مالی رمدی را به علت رویای تماشا ادامه ماجراجویی های مکس پین به خطر بیندازد. البته در فیلم مکس پین که در سال 2008 منتشر شد، سم لیک نیز بیشتر برای نوشتن پس زمینه این شخصیت همکاری کرد.

الن ویک

لیک در ادامه به عنوان نویسنده اصلی بازی اکشن روانشناختی الن ویک که در سال 2010 عرضه شد، انتخاب شد. این بازی جوایز متعددی دریافت کرد و با استقبال مثبت منتقدان از شخصیت ها و داستانش روبرو شد. این بازی بعلاوه دارای ارجاعاتی به کارهای قبلی او و مکس پین دارد. الن ویک از نظر ساختار شبیه به یک سریال تلویزیونی تریلر است که شامل پیچش های داستانی زیادی است. خود بازی از شش قسمت تشکیل شده است و خط داستانی با دو قسمت ویژه به نام های The Signal و The Writer ادامه می یابد که در همان سال انتشار بازی به عنوان محتوای قابل دانلود در دسترس نهاده شد. علاوه بر این، یک سریال با عنوان Bright Falls به عنوان پیش عایدی بازی منتشر شد.

کوانتوم بریک؛ تعقیب جاه طلبی های تازه با مایکروسافت

سم لیک در ادامه به عنوان کارگردان خلاقیت بازی اکشن و ماجراجویی Quantum Break انتخاب شد. این بازی بدون شک ضعیف ترین اثر سم لیک محسوب می گردد. لازم به ذکر است که در بحث های اولیه برای ارائه ایده های اولیه دنباله الن ویک به مایکروسافت، این بازی شامل یک مولفه لایو اکشن بود. مایکروسافت نسبت به این ایده نظر مثبتی داشت اما خواهان ایجاد یک آی پی تازه در اطراف آن شد.

با این حال لیک فقط روی نیمی از آنچه که بازی قرار بود باشد کار نموده بود زیرا مایکروسافت اصرار داشت که یک تیم نویسندگی مستقر در لس آنجلس با پیشینه کار در تلویزیون بخش لایو اکشن را مدیریت کند. البته مسائل زیادی در همکاری بین تیم نویسندگی ذکر شده و اعضای رمدی وجود داشت و علت شکست بازی همین بود. این موضوع در کنار سایر مداخله های مایکروسافت در دیدگاه خلاقانه رمدی باعث شد که سم لیک و رمدی در پی استقلال و جدا شدن از این کمپانی باشند.

کنترل

آخرین اثر عرضه شده سم لیک، بازی اکشن و نقش آفرینی کنترل (Control) است که لیک در آن نقش نویسنده را ایفا می نماید.به عنوان اولین اثر پس از جدا شدن از مایکروسافت به عنوان شریک انتشاراتی، این بازی با استفاده از استراتژی های توسعه کارآمدتر برای پایین نگه داشتن هزینه ها و کم کردن زمان ساخت توسعه داده شد. کنترل یکی از اولین بازی هایی بود که از قابلیت ری تریسینگ بهره برد. این بازی که ارجاعاتی به الن ویک نیز داشت، پس از انتشار با نقدهای مثبت منتقدان روبرو شد و یکی از برترین بازی های 2019 بود. سم لیک اعتراف نموده که عشق او به ژانر نسبتا تازه New weird و شیفتگی همکارش میکائلا به دارک سولز، باعث ساخت بازی شده است.

در نهایت لازم به ذکر است که سم لیک هم اکنون روی دنباله کنترل و الن ویک مشغول است و هواداران به زودی می توانند بار دیگر از آثار او لذت ببرند.

مهم ترین آثار سم لیک در صنعت بازی های ویدیویی

منبع: Peoplepill