یاحسین گفتم و شمر شدم!
به گزارش مجله سی نوا، پرنیان سلطانی:ابتدا باورش برایمان سخت بود که محمد فیلی مرد مهربان و خوش قلب سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی را در لباس و گریم شمربن ذی الجوشن و در هیبت یکی از منفورترین چهره های تاریخ ببینیم.
انتخاب این نقش برای نسیم بیگ و بسیم بیگ سریال روزی روزگاری آن قدر غافلگیرانه بود که حتی خود محمد فیلی هم تا روزی که لباس شمر را بر تن کرد و سر صحنه فیلمبرداری رفت، باورش نمی شد قرار است در قدوقامت شمر نقش آفرینی کند! اما بازی درخشان او در سریال مختارنامه باعث شد تا حالا سال ها دورتر از زمان ساخت این سریال، هر بار شمر با آن لباس قرمز و گریم سنگینش روی صفحه تلویزیون ظاهر می گردد، همه با داوود میرباقری کارگردان این سریال متفق القول شویم که بهترین گزینه برای بازی کردن این نقش، محمد فیلی بوده است؛ کسی که این شب ها و همزمان با بازپخش سریال مختارنامه در تلویزیون، میزبان ما شد تا برایمان از چگونگی پذیرفتن نقش شمر در این سریال تاریخی و اتفاقات پس از آن بگوید.
- موافقید از چگونگی پذیرفتن نقش شمر در سریال مختارنامه آغاز کنیم؟ تا قبل از مختارنامه ما تقریبا شما را در هیچ نقش منفی ای ندیده بودیم. چطور شد که تصمیم گرفتید نقش یکی از منفورترین چهره های تاریخ را بازی کنید!؟
راستش را بخواهید پذیرفتن این نقش برای خودم هم خیلی عجیب بود! زمانی که برای بازی در سریال مختارنامه دعوتم کردند، خیلی خشنود شدم. واقعا خیلی دوست داشتم با آقای میرباقری کار کنم و از اینکه قرار بود در یک سریال با موضوع قیام کربلا نقش داشته باشم، خیلی خشنود بودم. مطمئن هم بودم که قرار است یک نقش مثبت داشته باشم و در قالب یکی از دوستداران امام حسین(ع) بازی کنم! اما دقیقا برخلاف تصورم وقتی به دفتر فراوری رسیدم، همین که آقای میرباقری چشمش به من افتاد گفت خب، شمر مختارنامه هم رسید! آن قدر تعجب کردم که چند باری این طرف و آن طرفم را نگاه کردم تا ببینم واقعا با خودم است؟ که دیدم بله، به نظر واقعا با من است.
اما فکر می کردم شوخی می نماید! تا روز فیلمبرداری هم منتظر بودم که آقای میرباقری بگوید تو قرار نیست نقش شمر را بازی کنی، قرار است نقش دیگری را بازی کنی! اما وقتی لباس شمر را تنم کردند و گریم شدم، جدی جدی باورم شد که قرار است شمر مختارنامه باشم. آن موقع بود که از خود امام حسین(ع) یاری گرفتم و گفتم یا امام حسین(ع)، خودت یاریم کن از پس این نقش بربیایم.
- اینطور که می گویید به نظر می رسد اگر جای آقای میرباقری فرد دیگری این نقش را به شما پیشنهاد می داد نمی پذیرفتید؛ درست است!؟
احتمالا همینطور است. من از بچگی که به دیدن تعزیه ها می رفتم، واقعا از شمر تنفر داشتم. با اینکه در جریان قیام عاشورا اشقیای زیادی حضور داشتند، اما من از شمر جور دیگری بدم می آمد! برای همین هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که روزی بخواهم نقش شمر را بازی کنم اما به خاطر علاقه ای که به تجربه همکاری با آقای میرباقری داشتم، با اکراه قبول کردم این نقش را بازی کنم. ضمن اینکه صحبت های آقای میرباقری هم بی تأثیر نبود. خاطرم هست در همان جلسه اول گفت من برای هر نقش این سریال، 3-2گزینه دارم اما برای نقش شمر فقط یک گزینه دارم و آن هم تویی. اعتمادی که کارگردان کار برای یکی از نقش های اثرگذار سریالش به من داشت باعث شد تا بالاخره دل به دریا بزنم و نقش شمر را بپذیرم.
- برخورد خانواده با این انتخاب تان چه بود؟
من هر وقت می خواهم برای بستن قرارداد به دفتر فیلمسازی بروم، بچه هایم خیلی تأکید می نمایند که نقش خوب بگیرم. سر مختارنامه هم همین رخ داد. خود من هم خیلی مطمئن بودم که قرار است در این سریال یک نقش مثبت داشته باشم اما وقتی فهمیدم برایم نقش شمر را درنظر گرفته اند، واقعا نمی دانستم به بچه ها چه بگویم! کلی برایشان آسمان و ریسمان بافتم که بیشتر شخصیت های این سریال از اشقیا هستند و نقش یاران امام حسین(ع) در این سریال خیلی کم است! کلی آماده شان کردم تا وقتی خواستم بگویم من شمر مختارنامه ام خیلی توی ذوق شان نخورد! اما خب با همه این راهکارهای امنیتی، باز هم از پذیرش این نقش ناراضی بودند؛ طبیعی هم هست. شاید باورتان نگردد اما خود من گاهی هنگام بازی نقش شمر واقعا از خودم بدم می آمد!
- از برخورد مردم هم برایمان می گویید؟ مخالف خوان ها و اشقیاخوان های تعزیه ها خاطرات جالبی از لعن و نفرین های مردم و حتی کتک خوردن هایشان دارند! برای شما هم این اتفاقات بامزه رخ داد؟
همان اوایل که مختارنامه پخش می شد چند باری از این اتفاق ها برایم افتاد؛ مثلا یک بار همین که پایم را از ماشین بیرون گذاشتم، یکدفعه چیزی محکم توی سرم خورد! خانم مسنی با کیفش من را می زد و می گفت من خیلی کارهایت را دوست داشتم، چرا نقش شمر را بازی کردی!؟ خلاصه تا نگفتم ببخشید، اشتباه کردم، قول می دهم دیگر تکرار نگردد، بی خیال نشد! یک بار هم که داخل تاکسی بودم، 2پسر جوان با موتور تعقیبم می کردند و می گفتند اگر مردی، اگر جرأت داری از ماشین پیاده شو تا حسابت را کف دست ات بگذاریم!
حرف هایشان نشان می داد به خاطر تنفر از شمر به من بدوبیراه می گویند. پیاده شدم و به سمتشان رفتم تا با آنها صحبت کنم که پا به فرار گذاشتند! فکر کنم جدی جدی فکر نموده بودند من شمرم و احتمالا آدم خطرناکی هستم! این برخوردها از طرف 2نسل متفاوت واقعا برایم جالب و بامزه بود و همواره آنها را به عنوان خاطرات شمر شدنم تعریف می کنم اما اینها واقعا انگشت شمار بودند. مردم به طور کلی بیشتر از نظر هنری به این نقش نگاه می کردند و اتفاقا خیلی ها هم لطف داشتند و برای اینکه از نظرشان به خوبی توانسته بودم از پس این نقش بربیایم، تبریک می گفتند.
- در صحبت هایتان گفتید از بچگی برای دیدن تعزیه می رفتید. قبل از پذیرش نقش شمر از این شخصیت منفور تاریخی چه می دانستید؟ درواقع می خواهیم بدانیم تصویری که ما از شما در سریال مختارنامه می بینیم، چقدر الهام گرفته از شمرهای تعزیه هاست؟
واقعیت این است که اطلاعات خیلی کمی درباره شمر وجود دارد. در تاریخ 2جا بیشتر رد پای شمر دیده نمی گردد؛ یک بار در جریان جنگ صفین که اتفاقا آن موقع در سپاه امام علی(ع) بود و در جریان این جنگ رشادت های زیادی به خرج داد، یک بار هم در واقعه کربلا که به یکی از قسی القلب ترین آدم های تاریخ تبدیل شد. بنابراین کمتر کسی درباره شخصیت اصلی و خصوصیات اخلاقی شمر می داند، در حالی که ما در این سریال می خواستیم به طور گسترده شخصیت شمر را با همه ابعاد وجودی اش نشان بدهیم. من برای اینکه این نقش را بازی کنم، سراغ تعزیه هم رفتم اما شمری که در تعزیه ها می بینیم، نقشی است که بر اساس متن نوحه ها شکل گرفته و فقط مناسب همان تعزیه است اما برای سریال مختارنامه باید شمر را به طور کامل و جامع می شناختیم و بعد او را به مردم معرفی می کردیم.
- در روند این شناخت، چقدر با حقایق بیشتری درباره عاشورا آشنا شدید؟
در این سریال نه من، بلکه همه بچه ها باید مطالب جدیدی از عاشورا می آموختیم؛ مطالبی که در نتیجه مطالعه علما و کارشناسان این حوزه به دست آمده بود؛ مثلا یک اشتباه رایجی که وجود دارد این است که خیلی ها فکر می نمایند این شمر بود که سر مبارک امام حسین(ع) را از تنش جدا کرد. درحالی که این سنان بن انس بوده که این کار را انجام داده یا موضوع خیلی مهمی که وجود دارد این است که شمری که در رکاب امام علی(ع) بود، با وسوسه پست و مقام و قدرت حاضر می گردد مقابل پسر مولایش بایستد و حتی او را به شهادت برساند! اینها موضوعاتی است که هم ما با ایفای نقش در این سریال بیشتر از آنها درس گرفتیم و هم مردمی که آن را تماشا کردند از آنها آگاه شدند.
- اتفاقا یکی از سؤال هایمان از شما همین بود؛ اینکه به نظرتان کارهای اینچنینی چقدر در شناخت بیشتر مردم از واقعه کربلا نقش دارند؟
اگر نظر من را بخواهید، می گویم صددرصد. بعد از پخش سریال مختارنامه، ما فیدبک های خیلی خوبی از مردم گرفتیم. بسیاری از افراد متدین که سال ها در روضه خوانی ها شرکت داشتند، می گفتند ما ده ها سال هیئت رفتیم و پای منبر نشستیم، اما واقعه کربلا را اینقدر که با دیدن این سریال درک کردیم، درک ننموده بودیم. به هر حال زبان هنر قطعا نقش مهمی در ماندگاری پیغام عاشورا دارد و هیچ کس نمی تواند منکر آن گردد.
- خب دوباره برگردیم به همان موضوع پذیرش ایفای نقش شمر. جدا از اینکه قرار بود یک شخصیت منفور را بازی کنید، این نقش احتیاج به یکسری توانمندی ها هم داشت؛ مثلا سوارکاری و شمشیربازی. یاددریافت اینها برایتان سخت نبود؟
خب من قبلا برای بازی در سریال روزی روزگاری، سوارکاری نموده بودم و تا حدی با آن آشنایی داشتم. برای همین آموزش سوارکاری برایم خیلی سخت نبود اما برای صحنه های جنگ سریال با آقای محمود اردلان شمشیربازی را تمرین کردم. البته نه به صورت حرفه ای؛ آن قدری که بتوانم در صحنه های جنگ چند حرکت شمشیر را اجرا کنم.
- در جریان بازی کردن این نقش سکانس یا دیالوگی بود که نتوانید آن را اجرا کنید؟
چرا، این اتفاق خیلی پیش می آمد. من به عنوان بازیگر نقش شمر دائم باید نسبت های ناروا و نامربوط به امام حسین(ع) می دادم که واقعا سخت بود. به هر حال من هم مانند همه ایرانی ها از کودکی با عشق امام حسین(ع) بزرگ شده ام، حالا چطور می توانستم درباره سمبل جوانمردی و آزادگی ام این حرف ها را بزنم؟ اما اگر بپرسید سخت ترین دیالوگی که داشتم چه بود و سخت ترین سکانسی که بازی کردم کدام بود؟ می گویم سکانسی که شمر بعد از فرار از شهر در خرابه ها اتراق نموده بود، برایم سخت ترین سکانس سریال بود؛
شمری که همواره مرغ بریان می خورد و در دربار عمر سعد برای خودش برووبیایی داشت، حالا با خفت و خواری در خرابه ها سرمی کرد و با ولع ماست می خورد، اما می گفت از کاری که با امام حسین(ع) نموده پشیمان نیست! در آن صحنه یکی از همراهان از شمر می پرسد اگر باز هم بگویند مقابل حسین بن علی(ع) بایست، اطاعت می کنی؟ که شمر می گوید اگر صدبار دیگر هم به جهان بیایم، اگر صدبار دیگر هم این دستور را بدهند، من صدبار دیگر مقابل حسین(ع) می ایستم! واقعا گفتن این دیالوگ برایم خیلی سخت بود. آنقدر سخت که هر بار می خواستم آن را بگویم بغض می کردم و کار کات می خورد. درنهایت یک فرصت کوتاه گرفتم، کمی با خودم خلوت کردم و بعد با یاری دریافت از خود امام حسین(ع) آن سکانس را بازی کردم.
- واقعا چه انگیزه ای باعث شد برای بازی در یک نقش این همه سختی را تحمل کنید!؟ نشان دادن مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش؟
بله دقیقا. همانطور که قبلا گفتم واقعا دلم نمی خواست این نقش را بازی کنم اما وقتی تصمیم ام را گرفتم، به خودم گفتم برای این نقش سنگ تمام می گذارم و سعی می کنم شقاوت و رذالت شمر را به طور کامل در بازی ام نشان بدهم. امیدار بودم با این کار بتوانم گوشه ای از بزرگ ترین واقعه ظالمانه تاریخ را به مردم نشان بدهم و به همه از مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش بگویم.
- به نظرم خیلی در این راه پیروز بودید. فعالان عرصه نمایش و حتی منتقدان هم از نقش شمر به عنوان یکی از ماندگارترین نقش هایتان نام می برند. چقدر برای ایفای این نقش از خودتان راضی هستید؟
خب همین که شکر خدا توانستم برای مخاطبان سریال باورپذیر باشم، از خودم راضی هستم. تا مدت ها هر جا که می رفتم همه می گفتند شمر آمد! اگرچه حس خوبی نبود، اما وقتی می دیدم نقش اینقدر باورپذیر بوده که مردم من را به عنوان شمر پذیرفته اند خشنود بودم. در این میان دوستانم هم تماس می دریافتد و از کارم تعریف می کردند که خیلی باعث خشنودی ام می شد؛ البته نه با ادبیات عادی؛ مثلا می گفتند ای شمر ملعون! چقدر خوب بازی کردی! اما بدون شک تأیید آقای میرباقری برایم خیلی مهم بود.
روز اول که سر صحنه فیلمبرداری رفتم، واقعا نمی دانستم می توانم از پس نقش بربیایم یا نه. بعد از خاتمه فیلمبرداری آقای میرباقری فقط گفت خسته نباشید! خیلی دلم می خواست بدانم از نگاه کارگردان کار چقدر به شخصیت شمر نزدیک شده ام که آقای میرباقری گفت: اگر ذره ای ایراد هم در کار باشد، من از آن نمی گذرم و تا زمانی که همه چیز خوب نباشد، خسته نباشید نمی گویم. برای همین وقتی گفتم خسته نباشید و خاتمه کار را اعلام کردم، یعنی خیلی خوب بوده ای.
- با این تجربه خوبی که از یک نقش منفی یا بهتر بگویم منفور داشتید، اگر باز هم پیشنهاد چنین نقش هایی گردد، می پذیرید؟
آن موقع که آقای میرباقری نقش را پیشنهاد داد، با اکراه قبول کردم. اما حالا با علم امروزم و اینکه می دانم کارهای اینچنینی چقدر در شناخت بیشتر مردم از واقعه کربلا اثرگذار است، به جز نقش شمر هر نقش دیگری را که در این حوزه پیشنهاد گردد می پذیرم.
- چرا دیگر شمر را بازی نمی کنید؟
خب یک بار آن را بازی نموده ام و به زعم مردم، دوستان و همکارانی که همواره به من لطف دارند، خوب هم شده. برای همین دیگر نمی خواهم با یک نقش تکراری، ذهنیت کار خوب قبلی را هم در ذهن مخاطبان خراب کنم.
- و به عنوان آخرین سؤال، اگر قرار نبود شمر مختارنامه باشید، دلتان می خواست به جای کدام نقش بازی می کردید؟
راستش را بگویم!؟ من دوست داشتم همه نقش ها را خودم بازی کنم! چون واقعا روی همه کاراکترها کار شده بود و همه نقش ها خوب بود اما یک نقش را واقعا دوست داشتم و فکر هم می کنم که اگر آن را بازی می کردم خیلی خوب از کار درمی آمد. اما چون یکی از دوستانم آن را بازی نموده و خوب هم ایفای نقش نموده، نمی گویم چه نقشی است!
- بازیگر سینما و تلویزیون
- متولد: سال 1329
آغاز فعالیت جدی هنری: از سال 1364و با فیلم سینمایی شاخه های بید
بازی در فیلم های سینمایی: شام عاشقانه سه نفره، مالیخولیا، ع ش ق، خاتمه خدمت، ابابیل، روز شیطان، تابستان 58 و گشتی ها
بازی در مجموعه های تلویزیونی: بانوی سردار، دنگ و فنگ روزگار، بانوی عمارت، هاتف، گسل، هشت ونیم دقیقه، دولت مخفی، جلال الدین، پشت کوه های بلند، چاردیواری، شب هزار و یکم، عملیات 125، مختارنامه، آخرین روزهای شادبودن، پرونده های مجهول، روزی روزگاری، روزهای مهتابی، تفنگ سرپر و...
نقش های ماندگار: نسیم بیگ و بسیم بیگ در روزی روزگاری، مموش در تفنگ سرپر، شمربن ذی الجوشن در مختارنامه و سلطان محمد خوارزمشاه در جلال الدین.
- 6سال شمر بودم!
مختارنامه یک کار متفاوت درباره قیام عاشوراست که به داستان مختار ثقفی و خونخواهی حسین بن علی و شهدای کربلا می پردازد. این سریال تاریخی پرمخاطب که به کارگردانی داوود میرباقری ساخته شده، برای نخستین بار از مهرماه سال 1389و در قالب 40قسمت 60دقیقه ای از شبکه اول سیما روی آنتن رفت اما سال های بعد هم، به ویژه در ماه محرم در شبکه های مختلف تلویزیونی بازپخش شد. وقتی از محمد فیلی می خواهیم بیشتر درباره جزئیات مختارنامه و مدت زمان ساخت آن برایمان صحبت کند، می گوید:
ساخت یک کار تاریخی آن هم در این کیفیت که فقط حدود 100سکانس جنگی دارد، قطعا کار سخت و زمانبری است و از همان ابتدا هم می شد حدس زد که کار فراوری آن مدت زیادی طول بکشد. مختارنامه که رسما در مردادماه سال 1382کلید خورد، اما ضبط آن به فروردین 1383رسید، در بخش های مختلف ایران ازجمله تهران، قزوین، تاکستان، ورامین، آبادان، شوشتر، شهریار، آران و بیدگل، اسلامشهر، کویر سفیدشهر و شاهرود فیلمبرداری شد و درنهایت کار ضبط آن در خردادماه سال 1388به خاتمه رسید.
بازیگر نقش شمربن ذی الجوشن ادامه می دهد: درواقع من به عنوان بازیگر این مجموعه تلویزیونی 6سالی درگیر نقش شمر بودم و در این مدت از تجربه کار با کارگردان کاربلدی به نام داوود میرباقری لذت بردم؛ ضمن اینکه وقتی استقبال مردم از این سریال و لطف آنها نسبت به خودم و نقشم را دیدم، از اینکه اجازه ندادم تردیدهایم این نقش را پس بزنند بسیار راضی هستم و خشنودم که توانسته ام سهمی در نشان دادن گوشه ای از وقایع بزرگ ترین ظلم بشری داشته باشم.
منبع: همشهری آنلاین